شاگرد انتقالی پارت ۵۶
کلاس تموم شد به لطف من بای نمره ی خوب گرفت اما مایکی که اونطرف نشسته بود یکم وضعیت نمره وخیم شده بود مایکی ناراحت بود و همش زیر لب غرغر می کرد که معلم چرا جاش رو عوض کرده و نتونسته تقلب کنه میتسویا درمورد یکی از طرح های جدیدش با دراکن مشورت میکرد و من کنار مایکی داشتم بهش دلداری میدادم به هر حال هرجوری که بود مدرسه تموم شد اون شب تومان جلسه داشت که درمورد این بود که باید خودمون رو برای هر دعوایی اماده کنیم و در حالت اماده باش باشیم اخره جلسه همه رفتن خونه هاشون حتی مایکی هم رفت اما من نمی دونم چرا دلم می خواست یکم بیشتر بمونم و از هوا لذت ببرم داشتم وسط معبد قدم می زدم که صدایی توجهم رو به خودش جلب کرد
باجی: تو هم اینجایی؟
ا/ت:اممم..اره!
باجی: امشب هوا خیلی زیباست.
ا/ت:اره.
باجی قدم قدم به سمتم میومد و من هم قدم به قدم از او فاصله میگرفتم.
باجی پوست خند زد: نترس..نمی خورمت!
باجی اومد پیش من و با لبخند نگاهم کرد دستپاچه شده بودم نمی دونستم اگه مایکی اینجا بود واکنشش چی بود نمی دونستم کار درستیه که بهش رو میدم یا نه! تو فکر خیال خودم بودم که منو ارام گرفت و ب☆☆و☆☆س☆☆ی☆☆د☆☆ شوکه شدم نمی دونستم باید چیکار کنم با لبخند به من نگاه کرد
باجی: شب بخیر ا/ت! فردا می بینمت!
باجی: تو هم اینجایی؟
ا/ت:اممم..اره!
باجی: امشب هوا خیلی زیباست.
ا/ت:اره.
باجی قدم قدم به سمتم میومد و من هم قدم به قدم از او فاصله میگرفتم.
باجی پوست خند زد: نترس..نمی خورمت!
باجی اومد پیش من و با لبخند نگاهم کرد دستپاچه شده بودم نمی دونستم اگه مایکی اینجا بود واکنشش چی بود نمی دونستم کار درستیه که بهش رو میدم یا نه! تو فکر خیال خودم بودم که منو ارام گرفت و ب☆☆و☆☆س☆☆ی☆☆د☆☆ شوکه شدم نمی دونستم باید چیکار کنم با لبخند به من نگاه کرد
باجی: شب بخیر ا/ت! فردا می بینمت!
- ۱.۳k
- ۰۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط